بسم رب المهدی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آفتاب بر نی..

12 آبان 1395 توسط دلشاد يوزباش

 

 می گفتند :نرو

می گفت:خدا میخواهد مرا کشته ببیند.

می گفتند :لااقل زن وبچه ات را نبر.

می گفت:خدا میخواهد آن ها را هم اسیر ببیند. 

کار این امت درست نمی شود مگر با کشته شدن من و اسیر شدن خانواده ام..






***حج را نا تمام گذاشت.حرکت کرد سمت کوفه،قبل از رفتن نامه نوشت.

از حسین بن علی به محمد بن علی واز طرف او به بنی هاشم:

هر کس با من بیاید شهید میشود وهر کس بماند پیروز نمی شود.والسلام..







***آب که می دید، گریه میکرد.پسر عمو عباسش را که می دید،گریه می کرد.

از خاک  کربلا مهر وتسبیح درست کرده بود.

آن ها را که می دید،گریه می کرد..








*** یکی از افراد فامیل پشت سرش حرف می زد.

می گفت: به ما کمک نمیکند.

غریبه ها باید بیایند به ما مخفیانه غذا بدهند.

امام که به شهادت رسید،غذای مخفیانه ی او هم قطع شد..

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: سبک زندگی عاشورایی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بسم رب المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سلام برحسین
  • هدف امام حسین ازقیام...
  • سبک زندگی عاشورایی

Random photo

مهدویت از دیدگاه شیعه..

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس