بسم رب المهدی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عصر عاشورا

15 مهر 1395 توسط دلشاد يوزباش

 

 
 
 
 
 
عصر عاشورا

 

 نظر دهید »

امان از دل زینب....

15 مهر 1395 توسط دلشاد يوزباش

                                         شمیم عاطفه در کوچه ها رها شده است

دوباره هر شب من رنگ کربلا شده است

وزیده در هر جا عطر سیب حضرت عشق

قسم ب ساحت گریه قسم ب ساحت عشق

دوباره شوق حرم تا خدا دلم را برد

به عرش روشن کرب وبلا دلم را برد

دوباره ماه محرم,رسیده ماه عزا

غروب غربت جانکاه سید الشهدا

صدا صدای قدیمی طبل و زنجیراست

فضا فضای صمیمی ولی چه دلگیر است

خروش ناله ی حی علی العزا در راه

دوباره قافله ی روضه های ثارالله

برات گریه دوباره به چشممان دادند

به ما حسینیه ی گریه را نشان دادند

حسینیه است؟نه,خیمه؟نه,کربلا اینجاست

مزار خون خدا فی قلوب من والاست

محرم آمده آقاصدایمان کردی

برای عرض ارادت,جدایمان کردی

لیاقتی بده تا روضه خوان توباشم

عنایتی که فقط در امان تو باشم

بگیر دست مرا وقت خسته حالی ها

پری بده به دلم در شکسته بالی ها

مرا به غربت بی انتهای خود بردی

شبی که گوشه ی صحن و سرای خود بردی

هنوز ندبه ی غم در رواق تو جاریست

هنوز داغ عطش بین باغ تو جاریست

صدای مرثیه ی آب آب می آید

صدای گریه ی طفل رباب می آید

هنوز علقمه لب تشنه ی,لب سقاست

هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست

امید اهل حرم می رود به قربانگاه

و یا بسوی منا می رود ذبیح الله

شکسته قلب حرم,یا مجیب میگوید

نگاه خسته ای  این الحبیب میگوید

از آسمان وزمین تیر ودشنه می بارد

ز هر کرانه فقط تیغ تشنه می بارد

صدای ناله ی امن یجیب می آید

صدای روضه ی شیب الخضیب می آید

خمیده خواهری انگار میرود از حال

گمان کنم که رسیده حوالی گودال

میان هلهله ی بی امان چه می بیند؟

میان نیزه وتیر چه می بیند؟

**نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید

عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید

بلند مرثیه شاهی ز صدر زین افتاد

اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد….

 

 

 

 

 1 نظر

حر امام زمان (عج)

15 مهر 1395 توسط دلشاد يوزباش

        دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است ..السلام علیک یابن الحسن..آقای من سلااام 

                                          

                                             


      سلام آقا جون,سلام آقایی که دلت رو خیلی ب درد آوردم ..میدونم تنت با شنیدن اسمم می لرزه.. آخه از بس که گناه کردم…


                                      تا چشمت ب بالا ی نامه ی اعمالم میفته واسم من رو می بینی باز دلت می لرزه


ومیگی خداکنه این شیعه این دفعه دیگه توبه کرده باشه وخوب شده باشه..


           آخه همیشه با گناهاش اذیتم کرده,اما وقتی نامه اعمالم رو تا آخر میخونی واثری از توبه وترک گناه نمیبینی


میگی با گریه وزاری این هم از یاران مهدی ..بعدش هم رو به آسمان میکنی و میگی :


“خدایا به من مهدی ببخشش..”


به من مهدی از گناهش بگذر وعذابش نکن ..


خیلی بی انصافم آقا جون!!؟


گناه رو من میکنم وتوبه رو شما رو میکنی..


اجازه هست؟!یه چیزی بگم ..درسته اذیتت کردم ولی مثل  

“حر تو کربلا”


آب رو بر شما نبستم,امام حسین(ع),حر رو بخشید,شما هم بیا و من رو ببخش.. 


اصلا از امروز میشم حر شما..


امام زمان عهد میبندم که دیگه اشکاتو در نیارم .. نماز هامو اول وقت بخونم آخه شنیدم خوشحال میشی..


عهد میبندم کاری نکنم که باعث زجرت بشه..


باشه آقا جون؟!قبول؟!


“دارم امید عاطفتی از جناب دوست


کردم جنایتی وامیدم به عفو اوست


دانم که بگذرد ز سرجرم من که او


هرچند پریوش است ولیکن فرشته خوست”


انگاری اشکهام داره در میاد خدا بیامرزه آیت الله بهجت (ره) که میگفت:اومدن اشک هنگام مناجات یعنی قبول توبه وبالا رفتن 

درجه..

ممنونتم که آقا قبولم کردی و من رو بخشیدی ….


                                                           اسم من شده:حرامام زمان(عج)

 نظر دهید »

امان از دل زینب

15 مهر 1395 توسط دلشاد يوزباش
 نظر دهید »

...لحظه ای برای مهدی....

14 مهر 1395 توسط دلشاد يوزباش

بقیه الله خیر لکم ان کنتم صادقین

 بنشین کمی با او از زبان دل سخن گو شاید این دلتنگی ب پایان رسد و یا حداقل مرحمی باشد تا سیاهی های این دلتنگیشود کمی زدوده شود..

ولی هر چه که هست برای او دلتنگ دلتنگم..

 شاید کسی تا ب حال این جمله را بکار نبرده باشد ولی نمیدانم چرا امشب دلم میخواهد با اربابم تنها سخن گویم و ب او بگویم هر چه که در دل دارم ..

دلم میخواهد امشب قربان صدقه ی مهدی (عج) بروم و ب او بگویم واقعا واز ته دل دوستت دارم..

دوست دارم امشب چشمانم را برایش خمار کنم و حلقه ی اشک را مهمان چشمانم کنم و ب او بگویم از دلتنگی هایم برایش..

از گناهانم ک هفته ای دوبار باعث گریه هایش میشوند..

میخواهم یک دل سیر برایت حرف بزنم و بعد از کمی ک دلم آرام گرفت زبان دلم را بکار گیرم و از او بپرسم آقای من ازدستم ناراحتی؟؟

دلت از من گرفته است میدانم و آهی از ته دل بکشم..

خوب میدانم آقا خوب..ک من گناه میکنم و شما بجای من توبه م؟؟  مرا ببخش..

راستی مهدی جان یادم رفت سلام..ببخشید ولی میپرسم …حالت خوب است؟؟

گریه ی دلم گریه ایست بسیار شیرین ای کاش دلم هرشب بدین حال گریان باشد..گریه ی دل را دیده ای؟! مسلما  دیده ای!! امشب از اول

شب چنین گریان است , شاید عزیز از این گریه های دلم ,شاید از این چشمانم دریابد چ سخنانی با او دارم ولی هر چه هست این را میدانم

ک دیگر بیشتر از این توان گفتن ندارم..جز خجالت..

مهدی جان شرمنده ام..

 نظر دهید »

محرم...

13 مهر 1395 توسط دلشاد يوزباش

 

 

 

 

 

 

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

وعلی اصحاب الحسین

وعلی عباس الحسین

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

بسم رب المهدی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سلام برحسین
  • هدف امام حسین ازقیام...
  • سبک زندگی عاشورایی

Random photo

عصر عاشورا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس